درگذشته تفکر غالب در برخورد با علف های هرز، ریشه کنی یا دفع آنها بود. پس از مدتی که با این تفکر دستاورد قابل توجهی حاصل نشد، متولیان امر به این نتیجه رسیدند که علف های هرز را نمی توان ریشه کن نمود و باید آنها را کنترل کرد. درگذشته تفکر غالب در برخورد با علف های هرز، ریشه کنی یا دفع آنها بود. پس از مدتی که با این تفکر دستاورد قابل توجهی حاصل نشد، متولیان امر به این نتیجه رسیدند که علف های هرز را نمی توان ریشه کن نمود و باید آنها را کنترل کرد. بدین ترتیب، تفکر مهار یا کنترل علفهای هرز نیز سال ها ذهن بشر را مشغول نمود، اما ادامه فعالیت برای کنترل علف های هرز نیز موفقیت آمیز نبود و سرانجام این نتیجه حاصل شد که در اکثر مواقع کنترل علف های هرز نیز امکان پذیر نیست و باید آنها را با روشهای مختلفی، مدیریت نمود که امروزه به عنوان مدیریت تلفیقی علفهای هرز ( IWM ) مطرح است. باید بین کنترل و مدیریت تلفیقی علف های هرز تفاوت قائل شد. کنترل علفهای هرز یعنی استفاده از روشی که بتوان آنها را به سهولت از بین برد، اما در مدیریت علف های هرز باید پذیرفت که علف هرز نیز بخشی از سیستم زراعی است. در واقع باید علف هرز را در سیستم طبیعی مدیریت کرد. هدف مدیریت تلفیقی علف های هرز، نیل به سود بلند مدت و هم سویی با طبیعت است، باید ماهیت علف هرز را شناخت و آنرا مدیریت نمود. در این روش، بر استفاده صحیح از تمام روش های فیزیکی، زراعی، بیولوژیکی و شیمیایی برای کاهش خسارت علف های هرز تاکید می شود. اهداف مدیریت تلفیقی علف های هرز: هدف اصلی مدیریت تلفیقی علف های هرز، تغییر رابطه گیاه زراعی و علف هرز به نفع گیاه زراعی است و برای ممانعت از تولید مثل و تکثیر علف های هرز، ممانعت از رشد مجدد اندام های تکثیر غیر جنسی، جلوگیری از ورود علف های هرز جدید، نامساعد کردن شرایط برای هجوم و استقرار علف های هرز و غلبه بر توانایی سازگاری علف های هرز ، تلاش میشود. در مجموع، در مدیریت تلفیقی علف های هرز سه هدف اصلی مد نظر است: ۱.تراکم علف های هرز باید به سطح قابل تحمل کاهش یابد. این امر را میتوان با بهره گیری از عملیات مکانیکی، زراعی، بیولوژیکی و علف کش های مناسب ( برای حذف بذر علف های هرز، اندام رویشی، گیاهچه ها و بوته های بالغ ) انجام داد. ۲.باید خسارت ناشی از تراکم خاصی از علف هرز بر گیاه زراعی کاهش یابد. اثر منفی علف های هرز بر گیاه زراعی را نباید تنها با کاهش تراکم علف هرز، بلکه با روش های زراعی(مانند مدیریت کود، مدیریت تراکم و آرایش کاشت و مدیریت تاریخ کاشت) شیمیایی، مکانیکی یا بیولوژیکی کاهش داد. ۳. ترکیب جمعیت علف های هرز باید به سمت گونه هایی با قدرت تهاجمی کم که به راحتی کنترل میشوند، تغییر یابد. اصول و روشهای مدیریت تلفیقی علف های هرز اصول مدیریت تلفیقی علف های هرز عبارتند از: شناخت بیولوژی و اکولوژی علف های هرز، پیشگیری و پایش مزارع و رعایت آستانه علف های هرز روشهای مدیریت تلفیقی علف های هرز نیز عبارتند از چهار روش کنترل فیزیکی، زراعی، بیولوژیکی و شیمیایی. با توجه به این که هر یک از این روش ها معایبی دارد، چنانچه در مدیریت علفهای هرز، بیش از یک روش مورد استفاده قرار گیرد، همپوشانی آنها باعث رفع نقاط ضعف روش دیگر می گردد . به عبارت دیگر، بهره گیری از مدیریت تلفیقی سبب پایداری مدیریت و سرانجام پایداری اکولوژیکی در زیست بوم های مختلف خواهد شد. اصول مدیریت تلفیقی علفهای هرز ۱. شناخت بیولوژی و اکولوژی علفهای هرز : در صورت عدم توجه دقیق به بیولوژی و اکولوژی علفهای هرز، با وجود کاربرد فناوری نوین، مشکلات علف های هرز تشدید و کنترل آنها دشوارتر میگردد. ۲. پیشگیری و پایش مزارع: اصولی ترین روش های کنترل علف های هرز روش هایی اند که مانع ورود یا انتشار آن ها می شوند. علف های هرز از طریق بذر محصولات زراعی آلوده به بذر علف هرز، انتقال اندام یا بذر گیاه با ادوات کاشت، شخم، برداشت ،کود دامی، کمپوست و حیوانات اهلی، آبیاری و زه آبها و همچنین از طریق علوفه و دانه های خوراکی وارد منطقه جدید میشوند. بنابراین، پیشگیری آسان ترین روش کنترل علف های هرز محسوب میشود. با اینکه پیشگیری امر ساده ای به نظر میرسد، اما موفقیت و امکان به کارگیری این روش به عواملی مانند گونه و روش های تکثیر علف هرز، اندازه مزرعه و تلاش هایی که دراین راه مصرف میشود، بستگی دارد. در مدیریت علفهای هرز، برنامه های پیشگیری در شرایطی موفقیت آمیز است که انسان به طور مستقیم بر منابع بذر نظارت داشته باشد. قوانین مربوط به بوجاری بذر و علفهای هرز مهاجم، نمونه هایی از موفقیت برنامه های پیشگیری در کنترل علفهای هرز هستند. ۳. آستانه علف های هرز: در مدیریت علف های هرز باید اثرات بالقوه محیطی، اقتصادی و صرفه جویی زمان در نظر گرفته شود . جهت نیل به موثرترین روش کنترل، علف های هرز باید هنگامی کنترل شوند که تراکم و مرحله رشد علف هرز مطلوب باشد. آستانه اقتصادی به معنای نفی نظریه ریشه کنی آفات و تاکید بر تنظیم جمعیت آفات در سطوح بهینه از نظر اقتصادی است. در تحلیل نظریه ریشه کنی علف های هرز چند پرسش مطرح است: ۱.آیا ریشه کنی علف های هرز مطلوب است؟ ۲. آیا ریشه کنی علف های هرز امکان پذیر است؟ ۳. آیا ریشه کنی علف های هرز در صورت عملی شدن، توجیه اقتصادی دارد؟ نظریه های آستانه اقتصادی با پاسخ رد به پرسش های فوق، خواستار تعیین سطوحی از جمعیت علف های هرز هستند که پایین تر از آن سطوح، هزینه کنترل بیش از سودآوری آن است. آستانه اقصادی بهینه مناسب ترین معیار برای مدیریت دراز مدت علف های هرز محسوب میشود. در مجموع، نظریه آستانه به نگهداری سطوحی از جمعیت علف های هرز در سیستم اشاره میکند که خسارت اقتصادی آن چشمگیر نیست. البته ظرفیت بالای تولید بذر در بسیاری گونه های علف هرز و پایایی بانک بذر ممکن است باعث استقرار جمعیت های پایایی شود که هزینه کنترل در فصل های آتی را افزایش دهد. این امر سبب شده که برای بسیاری گونه های علف هرز آستانه اقتصادی معادل «صفر» فرض شود. آستانه ها به عنوان راهکاری در مدیریت علف های هرز، در مقایسه با آفات، با پذیرش کمتری روبروست، زیرا تنوع گونه ای در جمعیت علف های هرز در مقایسه با آفات با پیچیدگی و محدودیت بیشتری روبرو می باشد . از سوی دیگر، توانایی رقابت علف های هرز و خسارت ناشی از آن ها به عوامل مختلفی مانند ترکیب گونه ای و تراکم علف های هرز، شرایط اقلیمی، حاصل خیزی و بافت خاك، تاریخ کاشت، میزان همجواری علف هرز با گیاه زراعی، زمان سبز شدن علف هرز نسبت به گیاه زراعی و.... بستگی زیادی دارد . علاوه بر این، توزیع مکانی غیر یکنواخت علف های هرز در مزرعه و افزایش بانک بذر خاك از طریق جمعیت علف های هرز زیر آستانه، از جمله سایر عوامل موثر بر پیچیدگی و محدودیت کاربرد آستانه ها در مدیریت علف های هرز میباشد. روش های مدیریت تلفیقی علف های هرز به طور کلی روش های مدیریت علف های هرز را میتوان به انواع غیر شیمیایی و شیمیایی تقسیم بندی نمود . روش های غیر شیمیایی نیز به گروه عمده غیر مستقیم (مانند روش زراعی ) و مستقیم ( روش مکانیکی و بیولوژیکی) دسته بندی میشوند. در روش غیر مستقیم، شرایط بهتری برای رشد و نمو گیاه زراعی فراهم شده و رشد علف های هرز محدود می شود. در صورتی که در روش های مستقیم در اغلب موارد تراکم علف های هرز کاهش مییابد. در ادامه به شرح روش های زراعی، مکانیکی و بیولوژیکی مدیریت علف های هرز پرداخته می شود. ۱. روش های زراعی: در این روش ها با تغییر رطوبت و دمای خاك، در فصول قبل یا بعد از کشت ( مانند استفاده از گیاهان پوششی، مدیریت آبیاری)، امکان نابودی بذر علف های هرز و اندام های رویشی گونه های پایا حاصل میشود . علاوه بر این، در روش های زراعی مدیریت علف های هرز تدابیری اتخاذ میشود که طی فصل رشد گیاه زراعی، منابع و نهاده های مورد نیاز برای گیاه زراعی سهل الوصول و برای علف های هرز غیر قابل دسترس باشند. مهمترین این روش ها عبارتند از مدیریت آبیاری، مدیریت حاصلخیزی خاك، استفاده از گیاهان پوششی، گیاهان خفه کننده، کود سبز، تناوب و آیش، کشت مخلوط و تاخیری، تنظیم تاریخ کاشت، تنظیم تراکم، تغییر الگوی کاشت و استفاده از گیاهان با توانایی رقابتی بالا که هر یک از این روش ها توضیح داده خواهد شد. مدیریت آبیاری جوانه زنی علف هرز سوروف در شرایطی که رطوبت خاك 90 %رطوبت اشباع باشد، به حداکثر میرسد و چنانچه تنها 5/0 سانتی متر آب روی خاك را بپوشاند، جوانه زنی 50 %کاهش مییابد. بر اساس این گزارش با افزایش ارتفاع آب، جوانه زنی سوروف کاهش مییابد و با رسیدن ارتفاع آب به 15 سانتی متر، بذر این علف هرز تنها 1 %جوانه میزند. به همین علت در کشت مستقیم برنج در صورت تسطیح مناسب زمین و ارتفاع 15 تا 20 سانتی متری آب شالیزار، میتوان مانع جوانه زنی این علف هرز شد. ابطالی و همکاران (1383) گزارش نمودند که در مزارع کلزای کشت شده در اراضی شالیزاری استان مازندران، علف های هرز مشکل ساز کلزا از جمله خردل وحشی مشاهده نشد. به مدیریت غرقاب به عنوان یکی از بهترین شیوههای زراعی برای کنترل خردل وحشی اشاره شده است، زیرا بذر این علف هرز قادر به تحمل طولانی مدت شرایط غرقاب نیست و قوه نامیه خود را کاملا از دست میدهد. مدیریت کود: یکی از منابع مهمی که باعث تشدید رقابت بین علف های هرز و گیاهان زراعی میگردد، عناصر غذایی است . از این رو مدیریت کود خاك از نظر مقدار، نوع، زمان مصرف و روش کاربرد، در مدیریت علف های هرز مورد توجه قرار دارد. پژوهش های متعددی نشان دادند که حاصلخیزی خاك، بر حسب گونه و فراوانی علف هرز، توانایی رقابت علف هرز، را بیش از محصول افزایش میدهد. به عنوان مثال، یولاف وحشی و خردل وحشی از نظر دریافت نیتروژن خاك نسبت به گندم برتری دارند و در خاك های حاصلخیز، این دو علف هرز نقش بیشتری در کاهش عملکرد محصول دارند. گاهی مصرف زیاد کودهای شیمیایی در شرایط آلودگی شدید مزرعه به علف های هرز، به نفع علف های هرز می انجامد. کاربرد سولفات آمونیوم در مخلوط گیاه جو و علف هرز( hirta Brassica ) سبب افزایش 10 درصدی سطح سبز جو و 76 درصدی سطح سبز علف هرز شد. مصرف زیاد کود نیتروژن باعث افزایش سایه اندازی علف هرز بر گیاه زراعی و همین امر سبب کاهش عملکرد دانه جو گردید. در بسیاری از موارد، کنترل علف های هرز بر مصرف کود اولویت دارد. به عبارت دیگر، در صورت تراکم بالای علف های هرز در مزرعه، ابتدا باید علف های هرز را کنترل و سپس کود مورد نظر را مصرف کرد، در غیر اینصورت مصرف کود باعث کاهش عملکرد و افزایش خسارت علف های هرز میگردد. زمان مصرف و محل قرار گرفتن کود نیز از ویژگی های مهم در مدیریت علف های هرز محسوب می گردد . چنانچه نیاز گیاه زراعی به عناصر غذایی پس از دوره حداکثر جذب عناصر غذایی توسط علف های هرز به حداکثر برسد، تاخیر در زمان مصرف کود ضمن تامین عناصر غذایی و تقاضای گیاه زراعی، موجب گرسنگی علف های هرز در مراحل اولیه رشد آنها میشود . به عنوان مثال، مصرف زود هنگام نیتروژن در زراعت چغندرقند باعث افزایش توانایی رقابت تاج ریزی در مقابل این محصول میشود.. در صورت هماهنگی علف های هرز و گیاه زراعی از نظر الگوی جذب مواد غذایی، ممکن است تاخیر در کود دهی اثری بر توقف رشد علف های هرز و افزایش عملکرد گیاه زراعی نداشته باشد با قرار دادن کود در نوارهایی در مجاورت ردیف های کاشت گیاه زراعی، امکان استفاده عناصر غذایی توسط گیاه زراعی بیشتر میشود. علاوه بر این، کاربرد نواری کود قابلیت دسترسی عناصر غذایی برای علف های هرزی که در جوار این نوار نیستند را کاهش میدهد. در مقایسه با کاربرد سرتاسری کود، پخش نواری آن در ردیفهای کاشت محصولاتی مانند لوبیا، سویا، بادام زمینی، گندم، یونجه و برنج نه تنها موجب افزایش عملکرد این محصولات میشود، بلکه تراکم و زیست توده علف های هرز را کاهش میدهد.. بررسی ها نشان میدهد که نوع کود نیز اثر متفاوتی بر گونه های گیاهی دارد. به عنوان مثال، وزن اندام های هوایی ذرت در حضور تاج خروس تحت تاثیر نوع کود نیتروژنی (آمونیاکی یا نیتراته ) قرار نگرفت، اما وزن اندام های هوایی تاج خروس با کود آمونیاکی ( به همراه باز دارنده نیتریفیکاسیون ) در مقایسه با نوع نیتراته، 75 %کاهش یافت ، نوع کود نه تنها رشد و نمو گیاه زراعی و علف هرز، بلکه فلور علف هرز و بانک بذر را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. کود نیتراته باعث شکستن خواب بذر بسیاری از علف های هرز در بانک بذر میگردد. ۲. روش های فیزیکی: حذف فیزیکی علف های هرز از طریق عملیات خاك ورزی در مراحل قبل از کاشت یا وجین دستی علف های هرز توسط دست یا بیلچه در طول دوره رشد گیاه زراعی، از جمله قدیمی ترین روش های مدیریت علف های هرز محسوب میشود. حذف مکانیکی یا فیزیکی علف های هرز به صورت حذف کامل یا نسبی آنها از طریق حذف بین ردیف های آن صورت میگیرد. از روش هایی که باعث حذف کامل علف های هرز میشود، میتوان به روش هایی مانند از ریشه در آوردن از طریق وجین، شخم، سوزندان، آفتاب دهی، زنجیر کشی، قطع کردن و ... اشاره نمود. عملیات کولتیواسیون بین ردیف ها سبب حذف علف های هرز در بین ردیف های کشت می شود، اما قادر به کنترل علف های هرز روی ردیف ها نیست. در چنین مواردی از مقادیر کاهش یافته علف کش ها به صورت هدایت شده روی ردیف های کشت استفاده می شود. استفاده از مالچ های آلی و یا پلاستیکی نیز باعث محدود کردن رشد یا حذف کامل بسیاری از علف های هرز یک ساله می گردد، اما اثر چندانی بر انواع چند ساله ندارد. مهمترین روش های مدیریت فیزیکی علف های هرز عبارتند از : وجین، خاك ورزی (کولتیواسیون ) مدیریت دمای خاك ( افزایش درجه حرارت خاك به روش های مختلف از جمله شعله خاك پوش ها (شامل خاك پوش های غیر زنده آلی نظیر کاه و کلش، پوست و برگ درختان، زباله های آلی شهری و خاك پوش های مصنوعی نظیر مالچ های سیاه رنگ پلی اتیلن . ۳. روش های بیولوژیکی: یکی از روش های کنترل علف های هرز، کنترل آن ها با استفاده از دشمنان طبیعی ( مانند حشرات، قارچ ها، ویروسها، پروتوزوآها و باکتری ها) یا کنترل بیولوژیکی است که برای ممانعت از رشد یا کاهش جمعیت علف هرز استفاده می شود. این روش بر خلاف روش شیمیایی، با محیط زیست سازگاری دارد و تاکنون موفقیت های زیادی داشته است. طی سال های اخیر بیش از ۴۰ گونه علف هرز با استفاده از عوامل بیولوژیکی مانند حشرات، قارچ ها، ویروس ها، پروتوزوآها و باکتری ها کنترل شده اند، اما نقش قارچ ها بیش از سایر عوامل کنترل کننده بوده است.